فعالیت این سایت مطابق قوانین کشور میباشد

دانلود آهنگ جدید علیرضا آذر به نام چهار قطره خون

نویسنده: مدیر

دانلود آهنگ جدید علیرضا آذر به نام چهار قطره خون به همراه متن موسیقی

DL New Song By Alireza Azar Called Chahar Ghatre Khoon With Direct Links And Text

دکلمه بسیار زیبای و به یاد ماندنی علیرضا آذر چهار قطره خون را پیشنهاد میکنیم گوش کنید

دانلود با دو کیفیت متفاوت 128 [ مناسب ] و 320 [ عالی ] و پخش آنلاین – لینک مستقیم

علیرضا آذر چهار قطره خون

متن آهنگ چهار قطره خون علیرضا آذر

سلام ای هیبت در مه اگر از حال من پرسی

ملالی نیست جز دوری دستان تو از دستانم تو چی ؟

یادی از این مرد مجازی میکنی یا نه شکستی عهد سابق را

نگو نه من که نشکستم به دست خالی ات ای سرو لخت بارور سوگند

قسم به زخم های تو عروس پاره پیراهن عصای شعبده از شاخه های تو فرود آمد

خودم دیدم که سیب از حجله ات میریخت بر دامن کبوتر های شهرم را

هزاران نامه بر کردم که شاید آسمان بردارد آن درد وبالم را تو هم پرسیده بودی که

چه خواهی کرد با دوری صبوری کن برایت مینویسم شرح حالم را

بگو از حال و روزت از خودت از زندگی در خودت بگو از ان اجاق کور خورشیدی درآوردی ؟

کتاب جیبی صادق سه قطره خون که یادت هست چه شد گوش و کنارت هست

یا اینکه گمش کردی گمش کردی خیالی نیست باور کن به جایش هم برایت

چهار قطره خون نوشتم روح سرگردان نمیدانم به دستت میرسد یا هرچه باداباد

برایت مینویسم چند خط از قربت انسان آهای ای سیب ممنوعه ویار دائم شیطان

عزیز قلب هر درمانه جا مانده در تهران تماشای دو دست من برای چیدن سحرت

خداوند سپید و سرخ از هر شاخه آویزان ببین با دست خالی آمدم یک بوسه بردارم

چرا بغض کرده و اخمو مصلح تا بن دندان از آن شب که تن پیراهنت را باده دور آورد

مرا یعقوب نامیدند و این ویرانه را کنعان وضو نگرفته حتی در خیالم دیدنت کفر است

برایم آیت پروردگاری به همین قران آهای ای چهره معلوم در هر برکه ی آبی

زن آیینه پوشه لاجرم از دیده ها پنهان تمام گوش های خانه را از ابر پر کردم

بزن با پنجره حرف دلت را پچ پچ باران نرقص ای گردباد مو پریشان کمر باریک

نزن از ریشه نسلم را برادر زاده طوفان درآور کفش هایت را و نرم از گور من بگذر

که بدجوری ترک خورده در و دیوار هیچستان تو و سگ های ولگرد هدایت یک طرف باشید

من اما این طرف با کاشفان شرقی کاشان اگر معنای آدم میشود تو من چه هستم پس

کجا این حجم در سلول کز کرده کجا انسان تو یک جغرافیای منحصر به خویشتن هستی

تنت چم و خم چالوس و چشمت سبز لاهیجان تو ییلاقی ترین مقصد برای کوچ دستانم

ظهر تابستان من اما آخرین سیگار اسیر دست دود آلود تمامم ول کن این ته مانده خانوم زندان بان

سر انجام تمام قصه ها یک جور خواهد بود همیشه یک کلاغ خانه گم کرده دو خط پایان

بخواب آرام در بستر میان لای های خواب بخواب آدم کش خوابیده با لالایی مهتاب

تنت از مرمر شفاف و چشمت یشم بر مرمر درونت ماده اسبی ترکمن هم رام هم بی تاب

سیاه گیس ابریشم بلند ماه پیشانی سخن چاقو زبان جادو صدف دندان و لب انار

تو را باید شبیه کوه نور از دور خاطر خواست تو را باید تماشا کرد آن هم با هزار آداب

تو را باید میان صفحه از هرز پنهان کرد که زخم چشم مردم میشود کشفی چنین نایاب

تو آن صیدی که صیاد خودت را صید خودت کردی فقط با طعمه چشم و سر هر مو که صد قلاب

اگر تن تر نکرم ای وز اقیانوس چشمت نیست که از دوران نوزادی مرا ترسانده ام از آب

این متن کامل نیست و ادامه دارد !

نظرات
  • maxim9 چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۷

    فوق العاده ای مرد.عشق است علیرضا آذر